… … …

آگاهی و شناخت بازار از شرکت، محصولات و خدمات آن و در نتیجه دریافت پاسخ احساسی مطلوب از بازار بواسطه هویت تعیین شده شرکت در قالب برند و انتقال آن از طریق عناصر هویت برند در تمامی نقاط تماس صورت می گیرد. به بیان دیگر، رقابت شدید که منجر به افزایش دامنه انتخاب مصرف کنندگان شده است شرکت ها را برآن داشته تا به منظور حفظ سطح آگاهی بازار، برقراری روابط بلندمدت عاطفی و افزایش وفاداری به برندسازی و ایجاد جایگاهی متمایز روی آورند. برندسازی فرآیندی منظم مشتمل بر تحقیقات، شفاف سازی استراتژی، طراحی عناصر هویت، ایجاد نقاط تماس و مدیریت دارایی ها است که دو مورد نخست به ماهیت ناملموس برند تحت عنوان جوهره برند اشاره داشته و ایده محوری را منتج می شود و دو مورد بعد به ماهیت ملموس برند مبنی بر طرح اشاره دارد. بدین ترتیب، پیش از طراحی عناصر هویتی بایستی جوهره برند و به تبع آن ایده محوری موردنظر شرکت در قالب مطالعه استراتژی برند تدوین گردد و سپس عناصر هویتی و نقاط تماس جهت انتقال معنا و تبیین و نمایش تمایز به بازار طراحی و ساخته شوند.




استراتژی برند ریشه در استراتژی جایگاه یابی داشته و به تبیین تمایز، مزیت رقابتی، پیشنهادهای ارزشی منحصر به فرد و در نتیجه ارزش های محوری می پردازد و سپس با در نظر گرفتن چشم انداز، بیانیه ماموریت، ذینفعان و توانمندی های شرکت و رقبای اصلی، جوهره برند و ایده محوری را مشخص می نماید. بنابراین، شفاف سازی استراتژی برند و در نتیجه تدوین ایده محوری به عنوان نماد و مظهر سازمان در تمامی نقاط تماس می تواند از طریق پکیج Hadian Brand در دو سطح Prime و Benchmark متناسب با بودجه شرکت ها صورت گیرد.



سطح پرایم به مطالعات اولیه مشتمل بر بخش بندی بازار و جایگاه یابی زیرمجموعه مطالعات ادراک بازار اشاره دارد که با استفاده از تحلیل خوشه بندی و تحلیل تناظر نیازها و خواسته های بازار هدف و چگونگی ادراک و نگرش بازار نسبت به نام های تجاری موجود در طبقه کالا تعیین و به تبع آن جنبه های تمایز و ارزش های محوری مشخص می گردد. ارزش های محوری و بارمعنایی نهفته در آن همراه با چشم انداز، بیانیه ماموریت، توانمندی های شرکت و رقبای اصلی و ... چارچوب اطلاعاتی لازم جهت تدوین جوهره برند و ایده محوری را فراهم می آورد.

سطح بنچمارک به مطالعات ثانویه مشتمل بر تحلیل محتوای پنهان عناصر هویت برند، زنجیره شناخت، ارزش های محوری و محصولات و خدمات کلیدی شرکت های برتر عرضه کننده طبقه کالا و رقبای اصلی اشاره دارد تا بدین وسیله ایده محوری شرکت ها که در برگیرنده معانی و وجوه تمایز است مشخص گردیده و سپس با استفاده از رویکرد بهینه کاوی و در نظر گرفتن سایر اطلاعات، ایده محوری مدنظر شرکت به گونه ای متمایز از رقبا تعریف و جنبه های تمایز به عنوان جایگاه یابی تعیین گردد.





تحقیقات اولیه مشتمل بر بخش بندی بازار و جایگاه یابی زیرمجموعه مطالعات ادراک بازار مبتنی بر پارادایم پراگماتیک (عملگرایی) و رویکرد آمیخته می باشد. بدین ترتیب، رویه های تحقیق شامل؛ استراتژی های توصیفی_پیمایشی و تحلیل محتوا که به ترتیب کمی و کیفی می باشد و به تبع آن تاکتیک های نظرسنجی و تحلیل محتوای پنهان جهت کسب داده های موردنیاز و سپس بخش بندی بازار و جایگاه یابی از طریق اعمال روش های تجزیه و تحلیل خوشه بندی و تناظر مورد استفاده قرار می گیرد. در مقابل، تحقیقات ثانویه مبتنی بر رویکرد کیفی برگرفته از پارادایم تفسیری یا ساختارگرا، با استفاده از استراتژی تحلیل محتوای پنهان به بررسی اسناد ثانویه در قالب نشان های تجاری، زنجیره شناخت و ... می پردازد. مراحل اجرای تحقیق اولیه از آنجایی که متناظر با مطالعات ادراک بازار می باشد؛ قبلاً طی پکیج های Hadian Segment و Hadian MindMap توضیح داده شده است. ذیلاً مراحل اجرای سطح Benchmark توضیح داده می شود:

ابتدا اسناد ثانویه شامل؛ عناصر هویت برند، زنجیره شناخت، ارزش های محوری، محصولات، خدمات رقبا گردآوری می گردد.

اسناد گردآوری شده طی تحلیل محتوای پنهان مشتمل بر کدگذاری باز و محوری به واحدهای معنایی و دسته هایی از واحدهای معنایی مرتبط در قالب مقولات خلاصه و مدل کیفی حاصل می شود. مدل مذکور بار معنایی و وجوه تمایز منتقل شده توسط عناصر هویت برند شرکت های رقیب را نشان می دهد.

با بهره گیری از داده های مدل کیفی حاصل شده، ایده محوری و جوهره برند مورد تاکید هریک از رقبا تعریف می گردد.

ایده های محوری تبیین شده با یکدیگر قیاس و سپس متناسب با هدف شرکت جنبه های مثبت هر ایده محوری انتخاب و بهبود می یابد در حالیکه جنبه های نامتناسب با رسالت و هدف شرکت غربال می گردد. بدین ترتیب؛ ایده محوری و جوهره برند شرکت جهت تعریف جایگاه و طراحی عناصر هویتی به گونه ای متمایز از رقبا تعریف می گردد.

نتایج حاصل شده در قالب گزارشی کامل جهت کمک به تصمیم گیری مدیران نگارش و ارائه می گردد.